معشوق میخوام خسته شدم


یه دل خسته ویک عشق محال

در جوانی زندگانی طالعم غم سایه زد

یه خسته ای عاشق دلشکسته ای

نیست که یار من بشه؟

یکی که باوفا باشه زخم خورده از یار باشه

بیاد که یار هم بشیم

یکی که عشقو بشناسه دلش هوای یار کنه

هرکی وفاداره دلش

بیاد بشه همدم من

معشوق میخوام خسته شدم

تنهایی درده به جونم

غم چپونده توی ک.نم

ای خدا خسته شدم خو

 گمشدمو پیدا کو

تاکی خدا خوابم تکی

یه یار میخوام همش یکی

مسلمونیم نصفس خدا

یه یار بدی تکمیله ها

یهو دیدی مردم خدا

زشته دینم نصفه باشه، بخدا

 نگفتم خو حور و پری بهم ده

کافیمه یه دختریا بیوه ورپریده


نوشته شده در جمعه 5 اسفند 1390برچسب:,ساعت 20:0 توسط h.h| |


Power By: LoxBlog.Com