هرزگی


یه دل خسته ویک عشق محال

در جوانی زندگانی طالعم غم سایه زد

هرزگی چون ضرب بیرحم تبر برریشه بود

کاش هرزه من را وفاداری کمی اندیشه بود

لحظه لخت تو در آغوش او گرم روسپیگری

لحظه جان کندنم بود رو که دیدم هرزه ای



نوشته شده در چهار شنبه 5 بهمن 1390برچسب:,ساعت 9:59 توسط h.h| |


Power By: LoxBlog.Com